وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

گفتم غم تو دارم!!!

گفتم غم تو دارم 

      !گفتا چشت درآید

  گفتم که ماه من شو

! گفتا دلم نخواهد

گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز 

!گفتا زخوب رویان این کار کمتر آید

گفتم که برخیالت راه نظرببندم

!گفتا که درحقیقت دل ره به توندارد

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

!گفتا ز سرشوی من این کارحتماً آید

گفتم خوشا هوایی کزبادصبح خیزد

!گفتا هوای گرمیست اَه اَه عرق درآمد

گفتم که نوش لعلت ما رابه آرزوکشت

!گفتا که این لب من برگونه ات نیاید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

!گفتا برو به سویی تا گلّ نی درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد

  !!!گفتا که ای وای دیرشد داد مامان درآمد 

 

نظرات 77 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 21:48

شکر ایزد فن آوری داریم
صنعت ذره پروری داریم

از کرامات تیم ملی مان
افتخارات کشوری داریم

با "نود" حال می کنیم فقط
بس که ایراد داوری داریم

وزنه برداری است ورزش ما
چون فقط نان بربری داریم

می توانیم صادرات کنیم
بس که جوک های آذری داریم

برف و باران نیامده به درک
ما که باران کوثری داریم!

گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
صد و ده تا کلانتری داریم

خواهران از چه زود می رنجید
ما که قصد برادری داریم

ما برای ثبات اصل حجاب
خط تولید روسری داریم

چاقی اصلا اهمیت دارد
ما که ژل های لاغری داریم؟

ما در ایام سال هفده بار
آزمون سراسری داریم

این طرف روزنامه های زیاد
آن طرف دادگستری داریم

جای شعر درست و درمان هم
تا بخواهی دری وری داریم!

چند تا شعبه بانک و دانشگاه
بین مریخ و مشتری داریم

به حقوق بشر نیازی هست
ما که اصل برابری داریم؟

حرف هامان طلاست سی سال است
قصد احداث زرگری داریم

اجنبی هیچکاک اگر دارد
ما جواد شمقدری داریم

خنده اصلا به ما نیامده است
بس که مداح و منبری داریم

تا بدانند با بهانه ی طنز
از همه قصد دلبری داریم

هم کمال تشکر از دولت
هم وزیر ترابری داریم!

(سعید بیابانکی)

صادقانه... چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 22:25

مرسی...مرسی...مرسی...فوق العاده بود...
شعر توی پست نه...ولی شعری که آقا ی محمد گذاشتن جای تحسین داشت...
خیلی زیاد ...

علیرضا چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 23:28

محمد جون دادا شعرت ایول داره

مصطفی پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 00:01

رامتین جون اگه ناراحت نمیشی شعر محمد خیلی باحال تر بود...

رامتین پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 00:07

اگه راستشو بخواین خودمم از شعر محمد بیشتر خوشم اومده!
به نظر من باید به عنوان یه پست میذاشتش.

امید پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 00:34

حالا که بحث بحثه شعره طنزه اینم اضافه به اونا:

آدمی می شناسم از دوزخ
خوف و تشویش دارد و من نه

بس که می ترسد از عذاب خدا
هول از آتیش دارد و من نه

دائما ذکر گوید و تسبیح
در کف خویش دارد و من نه

قلبی آکنده از خدا و سری
باطن اندیش دارد و من نه

بس عجول است در رکوع و سجود
گویی او جیش دارد و من نه

تا رسد ز آسمان به او الهام
دو سه تا دیش دارد و من نه

گوییا با خدا شده فامیل
او که این کیش دارد و من نه

بهر ماموریت ز بیت المال
هی سفر پیش دارد و من نه

توی هر شهر از بلاد فرنگ
قوم یا خویش دارد و من نه

برنگشته از انگلیس هنوز
سفر کیش دارد و من نه

بهر حج تمتع و عمره
کوپن و فیش دارد و من نه

زندگی تخته نرد اگر باشد
او دو تا شیش دارد و من نه

پانزده تا مغازه ، یک پاساژ
توی تجریش دارد و من نه

در دزاشیب باغ و در قلهک
خانه از خویش دارد و من نه

نوزده تا عیال ، صیغه و عقد
بی کم و بیش دارد و من نه

گر چه با گرگ ها بود دمخور
ظاهر میش دارد و من نه

دانی او این همه چرا دارد ؟
چون که او ریش دارد و من نه

میکروفن را بگیر از هالو
سخنش نیش دارد و من نه

سید محمدرضا عالی ‌پیام
(هالو )

مصطفی پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 01:38

مسابقه شعرهای طنز ۳۰یاسی ...

حالا از حق نگذریم واسه امید از همه قشنگترو خوشگلتر بود.

رامتین پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 05:10 http://khialeto.blogsky.com/

نبود؟!!!
میگم خوب شد این پستو گذاشتم، بچه ها شعراشون رو دستشون باد نکرد!

محمد پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 10:09

امید جون دمت گرم. خیلی باحال بود .

قاسم پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 12:11

۱-۲-۳
دم هرسه تون گرم.

علیرضا پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 12:14

شنیدم در زمان خسرو پرویز
گرفتند آدمی را توی تبریز

به جرم نقض قانون اساسی
و بعض گفتمان های سیاسی

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش

که از زندان اگر آمد زمانی
به نام من پیامی یا نشانی

اگر خودکار آبی بود متنش
بدان باشد درست و بی غل و غش

اگر با رنگ قرمز بود خودکار
بدان باشد تمام از روی اجبار

تمامش از فشار بازجویی ست
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست

گذشت و روزی آمد نامه از مرد
گرفت آن نامه را بانوی پر درد

گشود و دید با هال و مآبی
نوشته شوهرش با خط آبی:

عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
بگو بی بنده احوالت چطور است؟

اگر از ما بپرسی، خوب بشنو
ملالی نیست غیر از دوری تو

من این جا راحتم، کیفور کیفور
بساط عیش و عشرت جور وا جور

در این جا سینما و باشگاه است
غذا، آجیل، میوه رو به راه است

کتک با چوب یا شلاق و باطوم
تماما شایعاتی هست موهوم

هرآن کس گویداین جاچوب داراست
بدان این هم دروغی شاخدار است

در این جا استرس جایی ندارد
درفش و داغ معنایی ندارد

کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
کجا سلول های انفرادی ست؟

همه این جا رفیق و دوست هستیم
چو گردو داخل یک پوست هستیم

در این جا بازجو اصلن نداریم
شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم

به جای آن اتاق فکر داریم
روش های بدیع و بکر داریم

عزیزم، حال من خوب است این جا
گذشت عمر، مطلوب است این جا

کسی را هیچ کاری با کسی نیست
نشانی از غم و دلواپسی نیست

همه چیزش تمامن بیست این جا
فقط خود کار قرمز نیست این جا
(هالو)

صادقانه... پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 14:01

دوستان حرفاتون درست و منطقیه اما اگه همین طور پیش برین وبتونو filter می کنن...
پس بیخیال این شعرها...
چون تجربه داشتم گفتم...

محمد پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 16:00

با اینکه با اسم واقعی نظر نداده، ولی صادقانه حق داره. چرا هیچکی دهه فجر رو تبریک نمیگه:

دهه فجر بر همه کاربران و بازدیدکنندگان این وب مبارک.

علیرضا پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 21:41

ببین این سیاسی بازی ها همش تقصیر امیده بی وجدان برا اینکه حواس مارو از موضوع اصلی که کیک تولدشه منحرف کنه این بازی رو دراورد
ولی امید جون دادا بچه های شیمی بیدارن

مصطفی پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 23:28

منم ۲۲بهمنو به همه تبریک میگم...

بچه ها به چیزهای مثبت مثله کیکه تولد امید فکر کنین...

امید جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 00:54

بابا شما خواب ندارین مگه که میگی بچه های شیمی بیدارن.

ای مصطفی ... تو با مایی یا با اونا؟ معلومه کدوم طرفی؟ کی رسیدی خونه که فرت اومدی نظر دادی تا نیم ساعت قبل پیش ما بودی که!! تو هم کیک خوردی هم شام دیگه چی میخوای از جون من؟!!!

ایولا امیدجون دیگه ماشدیم اووووووووووونا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
صد دفعه به این رامتین گفتم تک روی و تک خوری نکن
صد دفعه بهش گفتم عجولانه برخورد نکن بهونه دست امید نده!!!
علیرضا

سعید جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 01:15

امید منم کیک می خوام٠شامم دادی که بهتر٠٠

مصطفی جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 12:37

بچه ها شما چرا حرفای امیدو باور میکنین ...
این وا۳ این که کیکو شام نده داره بینه ما تفرقه میندازه...
علیرضا جون اینا و اونایی وجود نداره همه با هم هستیم تا از امید کیکه تولدو شام بگیریم...

رامتین جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 16:13 http://khialeto.blogsky.com/

من و تک خوری؟ علی جون دمت گرم دیگه!!!!
حرفای امیدو باور نکنید بابا!
ببینید مصطفی که همشهریشه چی میگه!
من که اولشم گفتم هفته اول اسفند خوبه برای جشن تولد امید!

نازنین جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 19:36

با اینکه از تغییر شعر حافظ خیلی خوشم نمی یاد ولی انصافا خیلی با حال بود

شیمی۸۸ ارومیه .ucbx.blogfa.com شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 11:30

سلام شعر جالبی بود با اجازتون من یه کپی برای وبلاگم بر داشتم

برازنده

امید شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 14:48

همه با هم یک تیمیم اونم از نوع تیم ملی!!!!()
چون تیممون فعلا کاپیتان نداره. فعلا هم نه کیکی هست نه شامی و نه باشگاهی....
تازه من تا قبل عید نمیام دانشگاه. آخه با ۱۰ واحدی که دارم برم سر کدوم کلاسی بشینم؟!!!

رامتین شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 17:09

امید جون پای تیم ملی رو وسط نکش، حواست که هست؟
در ضمن تو نیا دانشگاه، ما میایم قائمشهر!

امید شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 23:25

تیم ملی همین نزدیکیا اردو زده...
من حاضرم شام بدم اما فقط تو همین شاهی...
هرکی خواست بیاد...فقط فرداشب...

مصطفی یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 00:15

آخ جون شام ...
امید مردوحرفش دیگه ...
بروبچه همکلاسی( چه تیم ملی چه غیره تیم ملی) خلاصه همه امشب خونه ی امیدشون.

امید یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 00:19

مردوقولشهرکینیاد...!!!

مصطفی یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 00:28

بچه ها من فردا دانشگام هرکی میخواد بیاد امشب خونه ی امیدشون ام با من هماهنگ کنه...
منتظرتونماااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...

رامتین یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 06:52 http://khialeto.blogsky.com/

مصطفی جون من این هفته نمیام، شام منم تو بزن!
ولی امید جون این رسمش نبود!

مینا یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 11:01

اقا مصطفی منظورت از امید شون امید ایناست دیگه!!!!!!!!

a girl یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 11:34

آره مینا جون فکر میکنم منظورش امید اینا باشه

مهسا یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 11:54

۱تذکر واسه غیر بومیا => در زبان مازندرانی( همون زبان مادری) واژه ی شون معادل واژه ی اینا است.

منظور زبون قائم شهریه دیگه!!!!!
علیرضا

رامتین یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 17:26 http://khialeto.blogsky.com/

بعد ازکل کل تو شعرا حالا کل کل تو لهجه ها شروع شده!

بابا بذارید دلشون به همین کل کل ها خوش باشه به همه چی که گیر میدن واسه کل کل اینم روش.یه پیشنهاد:هر کی با لهجه ی محلی خودش واسه یه بارم که شده نظر بذاره.چطططططططوره؟؟؟؟؟؟

مهسا یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 23:07

حرف من چه ربطی به قائمشهر داشت آخه؟
من نوشتم مازندرانی،نه که قائمشهری.
آقا علیرضا واژه ی شون تو کل شمال به کار برده میشه،ولی اگه بخوام1نمونه از اصطلاحات مختص قائمشهریا رو بگم میشه به آ آخر کلمه ی منتظرما اشاره کرد;-)

سعید دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 02:11

نه اتفاقا لهجه ی بسیار زیبایی هست٠ جملات همه کشیده هستند،به طوری که فکر میکنید انتها ندارند٠در ضمن‎(شون)‎فقط مختص قایمشهریهای عزیره٠با تشکر
استاد زبان های بین المللی از دانشکده ی شیمی

باران دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:01 http://asheghanehayam89.com

متشکرم استاد از توضیحاتتون.باید در ادامه ی صحبت های استاد بگم که مهم غلظت لهجست که خوشبختانه از این یه مورد مبراییم.

مهسا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 09:46

ولی من از سایر نواحی هم واژه ی شون و شنیدم.مختص قائمشهریا نیست
لهجه ی هر نقطه جغرافیایی زیباست.
جملات همه کشیده هستند ٬به طوری که فکر می کنید انتها ندارن می دونید واسه چه قشریه؟
خدا رو شکر قائمشهر فیل نداره
استاد زبان های بین المللی و بین المحلی از سفارت ایران در.....

پویا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 11:08

منم نظر مهسا خانم رو تصدیق میکنم حتی کازرونیها هم این واژه رو دارن

رامتین دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 12:03 http://khialeto.blogsky.com/

میگم چقدر استاد بین المللی زبان داشتیم، خبر نداشتیم!

سعید دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 14:28

من تازه از خارج اومدم٠دارم رو زبان های بین المللی تحقیق میکنم٠منم ماله همین استانم ولی به آخر کلمات آ اضافه نمیکنم٠این آ رو در زبان دیگری مشاهده نکردم٠البته لهجه ی شیرینیه٠ من با شون مشکلی ندارم٠فقط جهت اصلاحتون عرض کردم

ehsan دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 15:48

ramtin akharesh nagofti in chize sher az kiye

in goftam ta hade aghal yeki dar morede shere to ham chizi gofte bashe

مصطفی دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 16:02

فقط ۱چیزی:
خیلی خوشحالم از اینکه مازندرانی و قائمشهریم و هر جایی از ایران ۱لهجه مخصوص به خودشو داره ...
مثله بعضی ها نیستم که خودشون کلی لهجه و کلماته غیره قابل
فهم دارن اونوقت میان اشکال از من میگیرن ...
حتما تو نظراته بعدیم از کلمه <شون> استفاده میکنم.

و متاسفم چیزی که باید مایه افتخارمون باشه داره باعثه کل ما میشه

صادقانه... دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 17:16 http://sadeqane.blogfa.com

به شاهی بودنمان افتخار می کنیم...

۴ سالی که از هوای مازندران تنفس می کنید از آدماش ایراد نگیرید لطفا...

مهسا دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 18:01 http://teshneyemaerefat.blogfa.com

بهشت ایران=مازندران
شهرت مازندران=قائمشهر
آقا سعید گفتم آ آخر کلماته که مختص قائمشهریاست.خودمم زیاد تو واژه هام به کار میبرم.اتفاقا جمله رو زیباتر هم میکنه.

سعید دوشنبه 25 بهمن 1389 ساعت 19:19

من قصد جسارت به قایمشهری های عزیز نداشتم٠در واقع هدف من فقط اطلاع رسانی بود٠در ضمن بهشت مازندران=کلاردشت٠
ما هم به ایرانی بودن و مازندرانی بودنمون افتخار می کنیم٠

مینا چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 08:18

دوستان غیر مازندرانی بچه ها شوخی میکنن چون به هیچ عنوان شهرت مازندران قائمشهر نیست
توروخدا آبروی مارونبرید
آخه شهرتون نه زیبایی داره نه افتخاری نه لهجه ی خوبی!!!!

مصطفی پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 01:57

آره نه !!!!! بچه های غیر مازندرانی مینا خانم درست میگن در ۱صورت: ما که آخر نفهمیدیم اینا کی آره میگن کی نه ؟!!!
شما فهمیدین به ما هم بگین...
واسه اینکه سوءتفاهم نشه میگم شهرت مازندران به مردمان خوبشه و همه جاشم قشنگه ...

مهسا پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 03:57

ببخشید مینا خانم بچه ها شاید بین خودشون شوخی کنن ولی کسی اجازه ی توهین نداره.
مثل اینکه شما هنوز پاتونو تو قائمشهر نذاشتی با آدماشم برخورد نداشتی.
لهجه که خداوکیلی کمتر از بقیه دارن،بر فرض هم داشته باشن.لهجه=اصالت.اینم اصلا بد نیست.
اگه بخوام از زیبایی هاشم بگم جاده نظامی از قشنگ ترین نمونه هاست.

یک قائمشهری پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 15:32

آییییییییی نفس کش.....
ببینم کسی اینجا به شهرمون توهین کرده؟!!!
اگه شهرت به لهجه باشه آملیها که ته شهرتن...آخه بیچاره بابلیا فقط آخر حرفاشون -و- اضافه میکنن ولی آملیا هم به اول حرفاشون و هم به آخرش -و- اضافه میکنن!!!
آره نه مگه؟!!

بار آخری باشه که میشنوم تو این وبلاگتون به شاهی توهین شده!! وگرنه میفیلترم اینجا رو. مدیریتونو هم ....

س پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 17:05

چرا کم میاری به آملی ها توهین میکنی همه لهجه ها شیرین هستن همه شون هم مورد احترام هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد