سلام دوستان عزیز.. داشتم توو میل میگشتم دو تا سوتی توپ دیدم.گفتم خالی از لطف نباشه شما هم یه دید بزنین(اگر چه تکراری نیز باشد!!)
اولین سوت:
یکی از فامیلون تعریف میکرد:
یه دوست و همکار داشتیم تو دفترمون هر وقت دور هم بودیم
اینو میفرستادیم بره بستنی بگیره اینم از اونجایی که علاقه وافری به بستنی لیوانی
داشت همیشه لیوانی میگرفت همیشه هم وقتی برمیگشت همه غرغر که اای بابا این یارو
چرا واسه بستنیاش قاشق نمیزاره و این حرفا.
ازین جریانات 5-6 ماه گذشت یه بار وسیله میخواستم رفتم
سر کشوش دیدم 50-60تا قاشق بستنی توشه(ازونایی که پوستش کاغذیه)
گفتم:... اینا چیه تو میزت؟!:|
گفت:این یارو بستنی فروشه هر دفعه میرم پول خرد نداره
چسب زخم میده گذاشتم اونجا یه وقت لازم میشه!!
دومین سوت:
با مامانو
عموم اینا داشتیم در مورد ازدواج و مرد خوبو معیارای دخترا و این حرفا بحث میکردیم....مامانم
گفت این ازدواج مثل توالت میمونه ما که رفتیم توش میخوایم هر جور شده بیایم بیرون
شماها هل میدید درو که برید تو...به خدا تو این ازدواج هیچی نیست راحت دارید
زندگیتونو میکنید بشینید سر جاتون....این وسط عموم صداشو انداخته
تو گلوش میگه ببین مهشید جون من که خوب خوبه مردام اینم دیگه بقیه رو فک کن چی
هستن....
چپ چپ نگاش
کردم گفتم اعتماد به نفست تو حلقم عمو....یه هو در کمال ناباوری بهم گفت مهشید جون
میدونی که اعتماد به نفس مرد کجاشه و به چیشه؟؟؟
taze az safare make bargashte boodam yeki az aghvam oomde bood ziarat ghabool bege
bargasht goft khanoom ziarate shoma ghabool
manam barghashtam goftam mer30 ziarate shoma ham ghabool!!!!!!!!!!!!!
aberoom raft