وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

وبلاگ دانشجویان شیمی دانشگاه مازندران

University of MaZandaran Chemistry Students' Weblog

عمه عطار

چندی پیش دوستم تعریف می کرد که برادرزاه ی دبستانی اش هیجان زده 

 از مدرسه به خانه می‌آید و می گوید که سر صف اعلام کردند که هر کس 

 که بهترین تحقیق راجع به زندگی عمه ی عطار بکند و تا پایان هفته به 

 مدرسه بدهد جایزه تعلق می گیرد. 

...ادامه مطلب...

همه خانواده به اصرار برادرزاده به تکاپو افتادند تا راجع به عمه ی عطار 

 تحقیق کنند اما دریغ از یک خط  که در مورد خانواده پدری عطار در 

 کتابها نوشته شده باشد و معلوم نبود آیا عطار عمه هم داشته است یا نه؟  

به هر کسی که دستی در ادبیات داشت رو انداختند و همه متعجب بودند 

 که این دیگر چه جور مسابقه ای است؟  باز اگر راجع به خود عطار بود 

 یک حرفی اما عمه عطار؟!
خلاصه آخر هفته مادر بچه تصمیم می گیرد به مدرسه برود و با مسئولین 

 آن صحبت کند که این چه بساطی است که راه انداخته اند و تحقیق محال 

 از بچه ها خواسته اند. فکر می کنید چه جوابی به وی داده اند؟

مدیر مدرسه پاسخ می دهد: که اصلا موضوع این مسابقه تحقیق در مورد 

 زندگی "عمه ی عطار" نبوده بلکه تحقیق در مورد زندگی "ائمه اطهار

 بوده است!!!

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 27 آذر 1389 ساعت 13:48

واااااااااای.خیلی باحال بود. کلی خندیدم.

شما؟
صدمین بار!!!!
بدون اسم نظر ندین.
رامتین.

مهسا شنبه 27 آذر 1389 ساعت 18:33

خیلی قشنگ بود.همیشه از برنامه مستندا بزارید خیلی خوبه ها:-)

الهام شنبه 27 آذر 1389 ساعت 18:57

چه جالب و خنده دار بود.بعد این عذاداری ها این متن خنده دار چسبید

مهسا شنبه 27 آذر 1389 ساعت 19:03

نظرم ۱ کلمه حذفی داشت.همیشه از این برنامه.......این جا مونده بود.(اینو اصلاح کردم که دیگه کلاس حل تمرین ادبیات و نگارش به واحدام اضافه نشه)

[ بدون نام ] شنبه 27 آذر 1389 ساعت 19:32

سلام.۱سوال.فقط بچه های شیمی می تونن تو وبلاگتون عضو بشن؟یا از بقیه رشته ها هم کسی رو عضو می کنید؟

شما اول با اسم نظر بده تا بعد ببینیم چی میشه
علیرضا

مصطفی یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 14:01

اولین نظرو من دادم رامتین جون یادم رفت اسممو بنویسم.
شرمنده.

خواهش میکنم مصطفی جون.
شما اختیار دارین.
رامتین

[ بدون نام ] یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 16:59

وای وای وای.ببینین کی اسمشو یادش رفته.ا.حتما اول اسمو بگم شرط بعدیشم مصاحبه حضوریه دیگه.آره؟یا من اشتباه می گم؟ نمیخوام.تا شما نگی میشه یا نمیشه منم اسممو نمی گم. مگه مدیر وبلاگ شمایید؟

[ بدون نام ] یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 17:48

من این سوالو واسه این پرسیدم که تو وبلاگ khialeto.blogsky.com این جمله رو دیدم.عین جمله رو واستون کپی میکنم:(هر کدوم از بچه های دانشگاه که خواست تو این وبلاگ هم عضو شه ایمیلشو تو نقسمت نظرات بذاره)

خیلی ممنون از اینکه به وبلاگم سر زدی و مطالبشو با دقت خوندی تا تونستی از من این ایرادو بگیری.
این یه اشتباه تایپی بود٬ اونم به خاطر اینکه من سریع تایپ میکنم بوجود اومد.
رامتین.

باران یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 22:00

اصلاادم کلمه عمه عطارومی بینه خندش می گیره جه برسه بره تحقیق کنه دست شمامرسی خیلی جالب انگیزبود.(می بینم دوباره داره گردن گیری میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!وای وای وای وای)

[ بدون نام ] دوشنبه 29 آذر 1389 ساعت 10:16

بـــــــــــــــــه.چه رسم مهمون نوازی هم بلدین.من ۱کی که دیگه به وبلاگ ............سر بزنم.و امیدوارم وبلاگتون کچل بشه دیگه هیچکی حتی نگاه بهش نکنه.

مریم شنبه 4 دی 1389 ساعت 15:09 http://barahoot.blogsky.com/

سلام

خیلی جالب بود

موفق باشید

ف.ش دوشنبه 6 دی 1389 ساعت 00:21

خیلی جالب بود ...
مرسییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد