تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرارکنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه ی کوچک ما سیب نداشت!
حمید مصدق
احسنت
به به به به ...
کلی خوشمان آمد
چقدر شاعرانه !!!!!!!!
قبلا شنیده بودم وهمیشه ام دوسش داشتم کارزیبایی کردی
چطور به عکس های ما که به شیمی ربط نداره گیر میدی، اما به سیب رامتین گیر نمیدی!؟
علیرضا و هادی.م
خیلی ممنون.
چیه حسودیتون میشه از متن درست و حسابی تعریف میشه.
رامتین.
این نظرات کیههههههههه کیهههههههههه؟؟؟
جهت اطلاع مدیران سیبو میخورن گیر نمیدن نکنه شما هم میخواین مثل نیوتن(کیههههههههههه؟؟؟) فحش بشنوین؟؟؟
نظر منههههههههههههههههههههههههه.
مشکلی داری!؟
علیرضا
برای کسایی که دلشون لرزیده: ازپاسخ من معلمان اشفتند/ازدهانشان هرچه درامدگفتند/امابه خداهنوزمن معتقدم /ازجاذبه ی تو سیبهامی افتند...
جواب به این قشنگی حیف نیست بدون اسمه؟؟؟
هادی.م
با توجه به حرف هادی جون میگم
نظراتونو به اسمتون بنویسید بهتره.
رامتین
لبخندتوراچندصباحی است ندیدم یک باردگرخانه ات ابادبگوسیب...
متن باید به دل بشینه....شما ازدل متن نمیذارید به دل نمیشینه...میگم حسودید میگید چرا؟
اولین بار که عاشقت شدم یادته؟ من یه کرم سیب بودمو تو یه کرم ابریشم،من به تو قول دادم که دیگه سیب نخورم تو هم بهم قول دادی که دور خودت پیله نبندی،اما نمی دونم چه طور شد که من یه ذره فقط یه ذره سیب خوردمو تو هم از غصه دور خودت پیله بستی، الان دومین باره که عاشقت میشم من هنوزم یه کرم سیبم اما تو یه پروانه خوشگل، تو پر زدی و رفتی من موندم با یه عالمه سیب که جایی واسه خوردنشون نمونده.